نوشته هایی غروبانه
یک کتاب گوشه ای افتاده از اتاق دخترک خوابیده و چشم دوخته به سقف لیوان کمی ان دورتر زیر لب زمزمه دارد باور کن واسه تو که بی تابم من باور کن واسه چشماته بی خوابم من
نوشته شده در شنبه 92/6/2ساعت
9:32 عصر توسط ناشناش گویا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |